مقدمه
به طور کلی ، در اقتصاد تعیین نرخ ارز در دو نظام نرخ ارز شناور یا نرخ ارز تثبیت شده انجام می شود . در نظام نرخ ارز شناور ، بانک مرکزی و دولت در تعیین نرخ ارز مداخله ای ندارد و نرخ ارز در بازار تعیین می شود . در واقع ، با افزایش تقاضا برای ارز ، قیمت آن افزایش وبا کاهش تقاضا یا افزایش عرضه ارز، نرخ آن کاهش می یابد. از این رو ، نقطه تعادلی و مقدار و قیمت ارز در چارچوب بازار و با توجه به نیروهای بازار تعیین خواهد شد.
اما در نظام نرخ ارز تثبیت شده ، بانک مرکزی در بازار ارز مداخله می کند و به تثبیت نرخ ارز در نرخ از قبل تعیین شده ای می پردازد. یعنی زمانی که در بازار ارز، تقاضا افزایش می یابد و نیروی بازار برای افزایش قیمت ارز وارد می شود ، بانک مرکزی با افزایش عرضه ارز در بازار ، مانع از افزایش قیمت آن می شود و در حالت عکس زمانی که عرضه ارز در بازار افزایش می یابد ، بانک مرکزی با خرید ارز و کاهش عرضه آن در بازار ، از کاهش قیمت آن جلوگیری می کند .
البته نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده را نیز می توان ذکر کرد که در داخل این دو طیف قرار می گیرد. در این نظام ، تعیین نرخ ارز به بازار سپرده می شود ، اما بانک مرکزی با مداخله ، مانع از نوسان های زیاد در بازار ارز می شود . بنابراین ، زمانی که درباره تغییرات نرخ ارز در چارچوب سیاستی بحث می شود ، فرض بر نظام نرخ ارز تثبیت شده یا شناور مدیریت شده است .
نرخ ارز و تاثیر آن بر متغییرهای اقتصاد کلان
اگر نرخ ارز را ارزش پول خارجی در مقایسه با واحد پول داخلی کشور تعریف کنیم ، در صورت افزایش نرخ ارز ، قیمت کالاهای وارداتی به پول داخل کشور ، افزایش می یابد. در نتیجه ، تقاضا برای این کالاها کاهش می یابد. علاوه بر این ، با افزایش نرخ ارز ،قیمت کالاهای صادراتی کشور در بازارهای خارجی ، ارزان تر خواهد شد و بدین ترتیب ، تقاضا برای این کالاها افزایش خواهد یافت . پس با کاهش واردات و افزایش صادرات ، انتظار می رود که خالص صادرات و در نتیجه ، تولید ناخالصی داخلی افزایش یابد. اگر واردات را تابعی از درآمد فرض کنیم ، با افزایش تولید ناخالصی داخلی ، تقاضا برای واردات افزایش می یابد و در نتیجه ، بر خالص صادرات اثر منفی خواهد داشت.
علاوه بر این ، باتوجه به اینکه قیمت کالاهای وارداتی در بازار داخلی افزایش می یابد ، افزایش نرخ ارز می تواند موجب افزایش سطح عمومی قیمت ها شود و این وضعیت ، تقاضا را کاهش می دهد. اما افزایش قیمت از بعد عرضه ، موجب تحریک به عرضه می شود و از این رو ، انتظار می رود تولید افزایش یابد.
نتایج حاصل از تغییرات نرخ ارز
افزایش نرخ ارز ، موجب افزایش سطح قیمت کالاهای وارداتی در بازار داخل کشور می شود ، از این رو انتظار می رود که تقاضا برای این دسته از کالاها کاهش و تقاضا برای کالاهای ساخت داخل افزایش یابد. علاوه بر این ، با افزایش نرخ ارز ، قیمت نسبی کالاهای صادراتی کشور در بازارهای خارجی کاهش می یابد و در نتیجه ، انتظار می رود تقاضا برای این کالاها افزایش یابد. در نتیجه ممکن است تولیدات داخلی به سمت بازارهای خارجی سوق یابد و سهم کمتری در بازار داخل فروخته شود. با توجه به افزایش قیمت کالاهای وارداتی و کاهش عرضه داخلی ، در بازارهای داخلی با کاهش عرضه موجه شده و بنابراین قیمت ها افزایش خواهد یافت .
نکته مهم در بررسی نتایج تغییرات نرخ ارز ، به کشش جانشینی کالاهای وارداتی با کالاهای ساخت داخل و نیز کشش جایگزینی کالاهای صادراتی با کالاهای عرضه شده در بازار داخل برمی گردد. از این رو ، به لحاظ نظری افزایش نرخ ارز کاهش تقاضا برای کالاهای وارداتی را پدید می آورد ، اما اگر کشش جانشینی بین این دسته از کالاها و کالاهای ساخت داخل ، کم باشد ، سطح قیمت های داخلی بیشتر تحت تاثیر افزایش نرخ ارز خواهد بود .
نتیجه گیری
سیاست تغییر نرخ ارز که به معنای کنترل نرخ ارز است ، برای کنترل سطح قیمت های داخلی یا به عنوان سیاستی برای تشویق تجارت خارجی استفاده می شود. در هر صورت ، باید توجه کرد که استفاده از این ابزار سیاستی ، به معنای مداخله در بازار ارز و جلوگیری از عملیات بازار آزاد است .
تغییرات نرخ ارز بر تجارت خارجی بخش صنعت و معدن ، بیش از سایر بخش ها تاثیر می گذارد. نتایج همچنین نشان می دهد که صادرات در همه ی بخش های اقتصادی ، بیش از واردات از تغییرات نرخ ارز تاثیر می پذیرد.